Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه رفاه اجتماعی خبرگزاری فارس - مهدی امیری پور: «ساکن کوچه امیدند، کوچه ای در آسایشگاه کهریزک در شهرکی به نام امید که نیکوکاران برای ​اسکان معلولان متأهل مقیم آسایشگاه بنا کردند تا روزی آشیانه‌ای در دل اینجا برای «مصطفی» و «مهسا» بنا شود.

«مصطفی» مددجوی خوشنام آسایشگاه است و سالیانی که در آنجا زندگی کرده حتی یک لکه سیاه در پرونده خود ندارد، او متولد کابل افغانستان است اما به یاد نمی آورد چه زمانی به کشور دوست و همسایه خود آمده است، پس از وارد شدن به ایران به شهر ری نقل مکان می‌کند تا آنکه در یکی از مدارس ابتدایی مشغول به تحصیل می‌شود، اما مسیر زندگی او تغییر می‌کند، علاقه مند به بسکتبال می‌شود و با این کار، زندگی او رنگ دیگری به خود می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

مصطفی افشار، دارای معلولیت و ساکن آسایشگاه کهریزک است، او حالا در سایه این آسایشگاه خیریه ازدواج کرده و صاحب یک فرزند دختر شده است، امروز در گفت وگو با او زوایای زندگی‌اش را بررسی خواهیم کرد.

به عنوان سؤال نخست، از زندگی‌تان بگویید.

 متولد بیست و پنج شهریورماه سال ۱۳۶۷ هستم، در کابل افغانستان به دنیا آمده ام اما در همان دوران کودکی به ایران مهاجرت کردیم، پس از مهاجرت در شهر ری ساکن شدیم و توانستم در اول ابتدایی در مدرسه ثبت نام کنم، اما برخی از همسالان و همکلاسان آن دوران به واسطه آن که دارای معلولیت فلج اطفال بودم من را مورد تمسخر قرار می‌دادند.در آن سال که وارد مدرسه شدم برخی  از همکلاسان من را مورد تمسخر قرار می دادند، می‌گفتند که یک معلول به مدرسه آمده است چرا که همه همکلاسان سالم بودند.

می‌گفتم چرا من دچار معلولیت شدم؟

گفتید که شما را در مدرسه مورد تمسخر قرار می‌دادند، این چه تأثیری در روحیه شما داشت و پای شما چگونه به آسایشگاه کهریزک باز شد؟

در آن زمان بسیار خجالتی بودم و اصلاً معلولی در اطرافم نمی دیدیم، می‌گفتم خدایا چرا من دچار معلولیت شدم و همه اطرافیانم سالم هستند؟ حتی گاهی اوقات که مهمان وارد خانه ما می شد خجالت می کشیدم و خودم را پنهان می کردم، از این ماجرا چند سالی گذشت که در سال ۱۳۷۹ آقای رجب قربانی از همشهریان ما یک ماه تلاش کرد تا من را وارد دنیای بسکتبال کند، با پدر و مادرم صحبت کرد و بالاخره موفق شد تا من را وارد آسایشگاه کهریزک کند، زمانی که به آسایشگاه کهریزک آمدم هیچ شناختی از آنجا نداشتم، البته محل زندگی ما در نزدیکی آسایشگاه بود اما نمی دانستم محل نگهداری معلولان اینجاست و در حال زندگی کردن هستند.

 

آسایشگاه کهریزک پاتوقی برای معلولان

آقای قربانی، شما را برای بازی در تیم بسکتبال وارد کهریزک کرد، از آن روزها برای ما بگویید.

وقتی که پای من به آسایشگاه کهریزک باز شد، در آن جا بسیاری از هم نوعان خودم را دیدم همان هم نوعانی که تا آن روزها در بیرون از این آسایشگاه کمتر دیده بودم، در کهریزک توپ بسکتبال را به من دادند و کمی با آن بازی کردم، آنجا بود که عاشق این توپ شدم و دیگر آن را از خودم دور نکردم.

آسایشگاه کهریزک پاتوقی برای افراد دارای معلولیت است، آن روزها وقتی وارد این مجموعه خیریه شدم تمام بچه هایی را دیدیم که یا قطع نخاع بودند و حرکتی نمی‌کردند، یا اگر هم حرکتی داشتند به سختی می توانند روزمره های زندگی خود را بگذرانند اما هر چه بود در حال زندگی کردن بودند و آنجا امید را در چشمان آنها دیدم.

 

کهریزک من را تبدیل به یک بسکتبالیست حرفه ای کرد

وقتی وارد تیم کهریزک شدید آیا در آنجا مشغول به کار شدید و اگر پاسخ مثبت است چه کاری انجام می‌دادید؟

سال ۱۳۷۹ وقتی ۱۲ ساله بودم پا به کهریزک نهادم، در آنجا فهمیدم که اینجا باید زندگی کرد، نه آنکه جایی که بگویم باید هرچه زودتر از دنیا بروم. پس از این رفت و آمدها به آسایشگاه سرانجام به طور جدی در سال ۱۳۸۳ عملا ًوارد آسایشگاه شدم و برای همیشه مهمان این آسایشگاه شدم.

پس از آنکه همسالان من در مدرسه من را مورد تمسخر قرار می دادند با دنیای تحصیل خداحافظی کردم، اما وقتی به آسایشگاه آمدم دوباره ادامه تحصیل دادم و توانستم تا مقطع سوم راهنمایی ادامه تحصیل بدهم.پس از حضور در آسایشگاه تمام روحیات و خلق  و خوی من تغییر کرد و آنجا بود که درس، ورزش و پیشرفتم را ادامه دادم.

در آسایشگاه در رشته بسکتبال آنقدر تمرین کردم تا تبدیل به یک بازیکن حرفه ای شدم، سرویسی در اختیار ما قرار دادند و رفت و آمدها به منزل و یا محل کار هم با همین سرویس ها انجام می‌شد. در کهریزک تشک‌های مواج افراد دارای معلولان را تعمیر می‌کنم، سراجی کار می‌کنم.

 

اینجا یک کلاس درس برای معلولان است

ورزش بسکتبال را تا کجا پیش بردید؟

وقتی که وارد دنیای بسکتبال شدم، دیدم بچه هایی که بسکتبال بازی  می‌کنند از روحیه بالایی برخوردار هستند و اصلاً توجهی به معلولیت و ویلچر ندارند، بعدا وارد بخش آسایشگاه شدم، بسیاری را دیدم که حتی نمی توانند غذا بخورند، از ناحیه گردن قطع نخاع هستند اما امید در دل آنها زنده است از این نظر بسیار روحیه ام تغییر کرد.

در کهریزک در ابتدا مشغول فعالیت‌های سراجی بودم چرا که بیرون از کهریزک نیز به کفاشی مشغول به فعالیت بودم اما مربی ما دوست داشت در کهریزک زندگی کنم، در آن زمان پیش پدر و مادرم در بیرون از کهریزک زندگی می کردم، وقتی که وارد اینجا شدم دیدم که این کارها را می توانم انجام دهم.

پیش از ورود به کهریزک، فهمیدم که که اینجا یک شهرک است، مدرسه دارد، تئاتر دارد و برای ما تمام سرگرمی هایی در نظر گرفته است، در مدرسه ثبت نام کردم و آنجا از اول ابتدایی شرع کردم تا سوم راهنمایی که آنقدر در ورزش غرق شدم که دیگر واقعا از درس عقب افتادم و وقتی برای تحصیل نداشتم.

ماجرای ازدواجتان با خانم «قلی پور» چگونه شکل گرفت؟

افراد دارای معلولیت بسیاری در آسایشگاه ازدواج کرده اند، در آنجا به من پیشنهاد دادند که ازدواج کنم، گفتم فعلاً به آن سطحی نرسیدم که بتوانم زندگی را تشکیل دهم، چندسال بعد زمانی که تیم بسکتبال آسایشگاه منحل شد، ما وارد تیم کاله مازندران شدیم، پس از آنکه به تیم کاله مازندران ملحق شدم ۵ سال در آنجا ماندم، یعنی به این صورت که کار و زندگی ما در آسایشگاه کهریزک بود، اما هفته ای یکبار برای مسابقات به آن تیم می رفتم، حدود ۳ سال که گذشت، در حین با همسرم که او نیز ورزشکار است آشنا شدم، در آن زمان برای دیدن مسابقات و تشویق ما به آنجا می آمد و همان آغاز ماجرای زندگی من و مهسا بود.

پس از آنکه که به همسرم پیشنهاد دادم به خواستگاری رفتم و پاسخ بله را گرفتم، یکم اسفندماه سال ۱۳۹۸ تنها چند روز پیش از ورود کرونا به ایران ما با یکدیگر ازدواج کردیم.

خانه‌ای رایگان در اختیار ما قرار دادند

ماجرای سکونت شما در منازل ویژه معلولان متأهل چگونه رقم خورد؟

از آنجایی که پیش از اینها آقای صوفی نژاد مدیر آسایشگاه پیشنهاد ازدواج به من را داده بود برای هماهنگی درباره سکونت در منازل مسکونی ویژه معلولان به نزد او رفتم و ماجرای ازدواج را شرح دادم، گفتم جایی برای زندگی کردن ندارم، به من گفت که درخواستی بنویس و به ما تحویل بده که پس از مدت کوتاهی با درخواست من موافقت کردند.

پس از موافقت با درخواست بنده، یک منزل حدود ۶۰ و چند متری به من دادند و از آن زمان تاکنون در آن به صورت رایگان زندگی می کنم، این هزینه ای پرداخت نمی کنیم. این واحدها را به معلولان آسایشگاه می‌دهند و خارج از آن این واحدها را به کسی نمی‌دهند.

آن روز که می خواستم جهیزیه همسرم را بیاوریم، من در مسابقات بودم و در آن زمان با تیم شیمیدر قم قرارداد داشتم و بازی می کردم.این تیم‌ها خیلی هزینه ای پرداخت نمی‌کردند، به طوری که در یک فصل که حدودا  ۶ ماه است حدود ۱۵ میلیون تومان دریافت می کردیم و همین هم مبلغ زیادی نیست.  

می‌خواهم درباره بسکتبال معلولان کتاب بنویسم

در مسابقات خارج از کشور در رشته بسکتبال نیز حضور داشته اید؟

در کشور افغانستان، ما وارد تیمی که به طور معمول رده ۸ کشوری را داشت را در مقابل کشورهای تایلند، امارات، اندونزی عراق و ... به رده های بالا رساندیم، کشور افغانستان استعداد خوبی داشت و من آنها را همراهی کردم و توانستیم در مسابقات در رده قهرمانی قرار بگیریم.

آنقدر بسکتبال را دوست دارم و درباره آن اطلاعاتم را به روز کرده ام که امروز می توانم چندین جلد درباره این رشته ورزشی به رشته تحریر در آورم، فعلی نامی برای آن انتخاب نکرده ام اما یک رشته این روایت به معلولیت و انگیزه ای که به واسطه ورزش به زندگی ام سراریز شد مربوط است.

به واسطه همین رشته ورزشی، مدال های بسیاری را کسب کردم  و توانستم ۹ بار قهرمان لیگ برتر کشور شوم، از طرفی هم در مسابقات اتومبیل رانی نیز حضور داشتم.

 

از زندگی خود راضی هستم

از زندگی خود راضی هستی؟

من امروز از زندگی خود راضی هستم، امروز محتاج کسی نیستم و تمام کارها را خودم انجام می دهم، یک روزی باور نداشتم که بتوانم پشت فرمان بنشینم، من یک معلول فلج اطفال هستم و از آن زمان از رانندگی خوشم آمد، یک پرایدی خریداری کردم و آن را اتومات کردم و توانستم در کهریزک چند تا مسافر هم به بهشت زهرا ببرم، بعد از آن به پارک چیتگر رفتم، ۲ماه بعد با ماشین خودم به جاده چالوس رفتم و این همان انگیزه ای بود که به من القا شد.

کهریزک تمام قد در کنار معلولان متأهل ایستاده

کهریزک چه حمایت هایی از شما می‌کند؟

کهریزک علاوه بر آنکه  هزینه هایی در قبال کارهای انجام شده به ما می‌دهد، تمام نیازهای خانواده ها را تأمین می کند و امروز حاصل ازدواج ما دختر کوچکی به نام ملیکا است که امروز ۱۶ ماه دارد، امروز دوست دام زنده بمانم و کهریزک تنها حامی ما است.

 

در ادامه نیز از مهسا قلی پور همسر مصطفی  از زندگی خود می‌گوید

مهسا قلی پور هستم متولد سال ۱۳۷۵ و در آمل به دنیا آمدم،  حصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه دادم و پس از قبولی در رشته حقوق و حضور در دانشگاه دیگر نتوانستم در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم. پس از گذشت یکسال از انصراف از دانشگاه از سوی انجمن معلولان آمل باشگاه هایی را برای رشته های والیبال نشسته و بسکتبال آماده کردند که آقایان وخانم‌ها در این رشته ها فعالیت داشتند.

 

با معرفی یکی از دوستان وارد رشته والیبال نشسته شدم، ابتدا برای من قابل درک نبود اما با تمرین و ممارست به این ورزش علاقه مند شدم و توانستم وارد لیگ برتر شویم. 

 

ماجرای خانه‌های رایگان کهریزک برای معلولان متأهل

آغاز آشنایی شما و آقا مصطفی چگونه بود؟

در آن باشگاهی که مشغول ورزش بودم آقا مصطفی مشغول تمرین بودند، در آن زمان همسرم با تیم آمل قرار داد داشت، چندباری همدیگر را دیدیم و در آن مسابقاتی که انجام می شد ما تشویق می کردیم تا آنکه کم کم آشنا شدیم و خانواده ها را در جریان گذشتیم و سرانجام مصمم شدیم تا با همدیگر ازدواج کنیم.

معلولیت من هم مثل مصطفی به خاطر فلج اطفال است، من از آسایشگاه هیچ شناختی نداشتم اما وقتی به عقد مصطفی درآمدم از ماجرا خبر دار شدم و دیدیم که در مجموع  زندگی اینجا بسیار جالب است.

اینجا خانه ها بسیار مناسب سازی شده و برای معلولان بسیار مطلوب است، خانه‌ها براساس استاندارد ساخته شده و همسایه‌های خوبی داریم، آپارتمان از سرویس بهداشتی گرفته تا آشپزخانه و حمام و ... مناسب سازی شده است و امروز به سبب تولد «ملیکا» مشغول خانه داری هستم.

پایان پیام/ ت 73

منبع: فارس

کلیدواژه: آسایشگاه کهریزک مصطفی افشار معلولان کهریزک شهرک امید آسایشگاه کهریزک دارای معلولیت برای معلولان زندگی خود زندگی خود آن زمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۹۵۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خرید بیش از ۹۵ میلیارد ریال وسایل کمک توانبخشی برای معلولان قزوینی

فرهاد اکبرشاهی معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی قزوین از خرید بیش از ۹۵ میلیارد ریال وسایل کمک توانبخشی برای معلولان قزوینی خبر داد و گفت: میزان اعتبار برای تامین و تهیه وسایل توانبخشی معلولان در سال گذشته نسبت به سال ۱۴۰۱ حدود ۲۰۰ درصد رشد داشته است.

وی افزود: از اعتبارات تخصیص داده شده برای تامین و تهیه وسایل توانبخشی، هزار و ۵۰۰ دستگاه انواع ویلچر و صندلی مخصوص افراد دارای معلولیت، ۲۰ دستگاه ویلچر برقی، ۵۰۰ عدد انواع تشک مواج، ۳۲۳ جفت انواع عصا به همراه ۲۱۱ عدد انواع واکر برای جامعه هدف دارای معلولیت جسمی استان تهیه شده است.

اکبرشاهی با اشاره به اینکه بخشی از این هزینه‌ها نیز صرف تهیه انواع وسایل کمک توانبخشی برای نابینایان و کم بینایان شده است، توضیح داد: ۲۰۰ وسیله شامل عصای سفید، شطرنج نابینایان، دستگاه ضبط صدا، رایانه همراه و معلم قرآن هوشمند هم برای این قشر تهیه شد.

معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان قزوین اضافه کرد: برای جامعه هدف کم شنوا نیز ۶۵۰ دستگاه سمعک و حدود ۱۳ هزار حلقه باتری سمعک خریداری شده و پنج میلیارد ریال کمک هزینه خرید وسایل کمک توانبخشی به صورت موردی به توانخواهان پرداخت شد.

باشگاه خبرنگاران جوان قزوین قزوین

دیگر خبرها

  • یک دستگاه خودروی ون برای حمل و نقل نابینایان و معلولان تجهیز می شود
  • گفت‌وگو باکارگردان مجموعه‌مستند «پابه‌ماه»/ قصه‌هایی تماشایی از امید و زندگی
  • توزیع 40 هزار اقلام توانبخشی بین معلولان خراسان جنوبی
  • ابتدای سال دچار شوک بودجه‌ای شدیم/ والیبال و بسکتبال امید مدال نبودند
  • در آغاز سال دچار شوک بودجه‌ای شدیم/ والیبال و بسکتبال امید مدال نبودند
  • تراشه‌ای جدید که محدودیت‌های معلولان را رفع می‌کند (فیلم)
  • خرید بیش از ۹۵ میلیارد ریال وسایل کمک توانبخشی برای معلولان قزوینی
  • کمبود ۳۰ درصدی فضای ورزشی در کهریزک/ خانه کشتی افتتاح می‌شود
  • کمک ۳ میلیارد ریالی خیران به مرکز نگهداری معلولان
  • کمک ۳ میلیارد ریالی خیران به مرکز نگهداری معلولان در فسا